تمایلات و انگیزههای دوران جوانی
1ـ به رسمیت شناخته شدن
جوان در دورهی جوانی بخصوص در آغاز جوانی تمایلات و انگیزههایی دارد چون در حال تکوین هویت جدید خود است مایل است که شخصیت جدید او به رسمیت شناخته شود. غالباً این اتفاق نمیافتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمیشناسند.
2ـ احساس تنهایی و غربت
جوان احساسات و انگیزههایی دارد، رشد جسمانی و روحی دارد، به دنیای تازهای قدم گذاشته است که غالباً دوروبرها، خانواده،کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بیخبر و بیاطلاع میمانند یا به آنها بیاعتنایی میکنند. لذا جوان احساس تنهایی و غربت میکند.
3ـ مواجه شدن با مجهولات و احساس خلاء
جوان در دورهی جوانی چه اوایل بلوغ و چه بعدها با مجهولات زیادی روبرو میشود. مسائل جدید برای او مطرح میشود که سئوال انگیز است و مایل است به این شبههها و سئوالها پاسخ داده شود که در بسیاری از موارد پاسخ به هنگام دلنشین داده نمیشود لذا جوان احساس خلاء و ابهام میکند.
4ـ احساس بیپناهی ناشی از عدم راهنمایی والدین
جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دروان جوانی مواجه میشود که این دنیا را تجربه نکرده و از دنیا چیزهای زیادی نمیداند بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش میآید که تکلیف خود را در مقابل آنها نمیداند. احساس میکند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد و از آنجا که پدر و مادرها غالباً اشتغال دارند به جوان نمیرسند و این کمک فکری به او داده نمیشود و جوان احساس بیپناهی میکند. این احساس در جوان ما بطور غالب وجود دارد.
ویژگیهای دوران جوانی
ویژگیهایی که یک جوان در مقطع جوانی دارد عبارت است از:
ـ روحیهی انتقادی و عدم انتقادپذیری
ـ روحیهی مبارزهجویی و عدالتخواهی
ـ ابراز تشخص و هویت اجتماعی
ـ عدم استحکام اراده و تزلزل شخصیت
ـ بیثباتی عاطفی و تأثیرپذیری و زودرنجی
ـ احساس نگرانی و اظطراب نسبت به آینده
ـ خشم و کینهورزی بیدلیل
ـ حسادت و رشک به همسالان و رقبا
ـ افسردگی و درخود فرورفتگی مقطعی
ـ خیالپردازی افراطی و عاشق پیشگی
ـ احساس تنهایی و انزواطلبی
ـ احساس یأس در برابر ناکامیهای مقطعی
ـ حفظ آراستگی وضع ظاهر
ـ ترشح هورمونها و غدد داخلی
ـ احساس مسئولیت و تکلیف اجتماعی
ـ نشاط، شادمانی و طراوت
ـ انطباق با بزرگسالان
ویژگیهای فرهنگی جوانان
* نظام ارزشها و هنجارهای جوانان
تفاوت فرهنگی دو نسل پیر و جوان به دلیل وجود ابهام در ذهن جوانان نسبت به معیارهای نظام ارزشی و اخلاقی سالمندان
* الگوگزینی و تأثیرپذیری جامعه
اختلاف سلایق و علایق جوانان با سالمندان در نتیجهی الگوگزینی فرهنگی و رفتاری و تأثیرپذیری از منافع گروهی و آگاهیهای اجتماعی
* آرمانخواهی و مطلوبگرایی جوانان
اختلافنظر و دیدگاه جوانان با سالمندان ناشی از سطح توقعات و انتظارات و تعبیرات ذهنیآنان از واقعیتها و آرمانها
* افراط و تفریط در موضعگیریهای اجتماعی
عکسالعملهای افراطی و تفریطی جوانان در برابر تحرکات، تحولات و جریانهای دامنهدار اجتماعی و فرهنگی.
* ناآرامی و آشفتگی در نتیجهی رقابتها
تشدید ناآرامیهای جوانان در نتیجهی فشارهای رقابتی ناسالم، یکنواخت و ملالآور آموزشی و اجتماعی
* حساسیت در برابر نابرابریهای اجتماعی
احساس مسئولیت ناآرامی و اعتراض سریع نسل جوان نسبت به بیعدالتیهای حاکم بر مناسبات اجتماعی
* تضاد و تعارض با اقتدار بزرگسالان
گرایش و تمایل جوانان به همسالان و تلاش برای کسب استقلال از سالمندان، خصوصاً والدین
* تأثیرپذیری از پایگاه اجتماعی و طبقاتی
تفاوت نگرشها و تلقیات جوانان با سالمندان در نتیجهی تأثیرپذیری آنان از اختلافات طبقاتی
* نشاط، تلاش، تکاپو و سازندگی
جوشش و کوشش نسل جوان برای اصلاح و سازندگی و عدم قناعت آنان به وضع موجود
علل و عوامل بزهکاری نسل جوان
1ـ علل و عوامل طبیعی
بیخانمانی و بیسامانی ناشی از حوادث و رخدادهای طبیعی مانند زلزله، طوفان و سیل
2ـ علل و عوامل خانوادگی
ساختار خانواده و ارزشها و روشهای حاکم برفضای فرهنگی آن ( تبعیض، خشونت، بیسوادی و طلاق)
3ـ علل و عوامل فرهنگی
تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی نظام ارزشی و روش تربیتی و نگرشها و تلقیات مختلف از زندگی
4ـ علل و عوامل اقتصادی
تنگدستی و فقر اقتصادی ناشی از بهرهکشی، تبعیض، بیکاری، مهاجرت و آوارگی
5ـ علل و عوامل اجتماعی
بیعدالتیها، نابرابریهای اجتماعی، شکاف طبقاتی و تبعیضات ناروای سیاسی و اجتماعی
وظیفهی مسئولین در قبال جوانان
مسئولان باید به جوان مناعت طبع، عفت اخلاقی اطمینان نفس و اعتماد به خود و صداقت و شجاعت بیاموزند. در آنها ارادهی پولادین و انظباط اجتماعی و وجدان کاری بوجود آورند.
به جای تملق گفتن از جوانان با آنها به صراحت و صداقت حرف بزنند، مشکلات و امکانات را بگویند و بعد هم در خدمت فراهم کردن امکانات و برداشتن مشکلات قرار گیرند.
برخورد شایسته با جوانان
دوگونه میتوان با این رودخانهی مواج و پر فیض برخورد کرد. یک برخورد این است که شما مسئولان و مدیران و برنامهریزان بنشینید عاقلانه و خردمندانه و با شیوهای علمی اولاً اهمیت این رودخانه را بشناسید. ثانیاً نقاط و مراکزی را که به آب این رودخانه احتیاج دارند را بشناسید. ثانیاً برنامهریزی و کانالکشی کنید و آب را به آنجایی که نیاز است هدایت کنید. آنگاه هزاران مزرعه از این نعمت بیدریغ الهی سرسبز و هر نقطهی ویرانی آباد خواهد شد.
این رودخانهی مواج را به پشت سدهای انرژی هدایت کنید و یک منبع عظیم انرژی بوجود آورید و کل کشور را به فعالیت وادارید.
برخورد دیگر این است که این رودخانه را به حال خود رها کنید، روی آن فکر نکنید، برای آن برنامهریزی نکنید و قدر آن را ندانید، نتیجه چه میشود؟
نه تنها مزارعی خشک خواهند شد بلکه خود این آب هم هدر خواهد رفت. در بهترین شکل این رودخانه وارد آبهای شور خواهد شد و هرز خواهد رفت.
شکل دیگر این است که به باتلاق و به مرکز انواع آفتها تبدیل شود و شکل بدترش این است که به یک سیل تبدیل شود و همهی دستآوردهای ملت را تخریب کند.
در پرتو ولایت ـ جلد3 ـ ص 10